Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8020 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
indent
U
سفارش رسیده از خارج
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
indents
U
سفارش رسیده از خارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outwork
U
سفارش به خارج از شرکت
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
order
U
سفارش
indent
U
سفارش
enjoinment
U
سفارش
indenting
U
سفارش
reference
U
سفارش
indents
U
سفارش
headed
U
رسیده
mellow
U
رسیده
mellowed
U
رسیده
mellows
U
رسیده
consummate
U
رسیده
consummated
U
رسیده
consummates
U
رسیده
consummating
U
رسیده
mellowing
U
رسیده
ripe
U
رسیده
riper
U
رسیده
ripest
U
رسیده
conditional order
U
سفارش مشروط
blanket order
U
سفارش کلی
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
order
U
دستور سفارش
factory order
U
سفارش ساخت
engaged
U
سفارش شده
order
U
سفارش دادن
back order
U
سفارش معوق
ordering
U
سفارش دهی
letter of recommendation
U
سفارش نامه
enjoining
U
سفارش کردن به
enjoins
U
سفارش کردن به
trial order
U
سفارش ازمایشی
commendation
U
سفارش تقدیر
purchase order
U
سفارش خرید
processing of the order
U
انجام سفارش
send away for
U
سفارش دادن
place an order
U
سفارش دادن
enjoined
U
سفارش کردن به
enjoin
U
سفارش کردن به
order format
U
قالب سفارش
acknowledgement of order
تایید سفارش
acknowledgement of order
U
تصدیق سفارش
modification order
U
سفارش اصلاحی
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
call the shots
<idiom>
U
سفارش دادن
Put in a good word for me.
U
سفارش من رابکن
order for goods
U
سفارش کالا
outwork
U
سفارش به بیرون
indenting
U
سفارش دادن
indent
U
سفارش دادن
indents
U
سفارش دادن
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
overdue
U
موعد رسیده
floor length
U
رسیده بکف
new arrived
U
تازه رسیده
fullest
U
بالغ رسیده
full
U
بالغ رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
in wards
U
کالای رسیده
climactic
U
باوج رسیده
approvingly
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
U
به تایید رسیده
culminant
U
باوج رسیده
new come
U
تازه رسیده
Inc
U
به ثبت رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
ripely
U
بطور رسیده
import
U
کالای رسیده
imported
U
کالای رسیده
importing
U
کالای رسیده
in-
U
:رسیده امده
in
U
:رسیده امده
maturation
U
رسیده شدن
overripe
U
بسیار رسیده
over ripe
U
زیاد رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
full-fledged
U
بالغ رسیده
It's time
U
وقتش رسیده که
jack in office
U
رسیده است
full fledged
U
بالغ رسیده
knee high
U
بزانو رسیده
indenting
U
سفارش درخواست کردن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
lead time
U
زمان انجام سفارش
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
custom-made
U
سفارش داده شده
bespeak
U
ازپیش سفارش دادن
custom made
U
سفارش داده شده
indent
U
سفارش درخواست کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
ordered
U
سفارش داده شده
open indent
U
سفارش خرید باز
order time
U
زمان سفارش کالا
dispatch order
U
سفارش حمل سریع
reorder
U
دوباره سفارش دادن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
engages
U
از پیش سفارش دادن
engage
U
از پیش سفارش دادن
reorder cost
U
هزینه سفارش مجدد
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
reorder point
U
نقطه سفارش مجدد
order processing time
U
مدت انجام سفارش
order processing time
U
زمان انجام سفارش
re order
U
سفارش دوم باره
order
U
دستور دادن سفارش
To place an order for some goods.
U
کالائی را سفارش دادن
reorder interval
U
زمان بین دو سفارش
parvenu
U
تازه بدوران رسیده
parvenus
U
تازه بدوران رسیده
nouveau-riche
U
تازه بدوران رسیده
nouveaux-riches
U
تازه بدوران رسیده
nouveau riche
U
تازه بدوران رسیده
raised to the purple
U
بپایه مترانی رسیده
aggrieved
U
محنت رسیده مغموم
saturant
U
بحد اشباع رسیده
ripens
U
رسیده کردن یاشدن
on end
<idiom>
U
بنظر به پایان رسیده
Did it ever occur to you that …
U
تا کنون بفکرت رسیده که ...
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more.
U
جانم به لبم رسیده
letterboxes
U
جعبهی نامههای رسیده
letterbox
U
جعبهی نامههای رسیده
jumped-up
U
تازه به دوران رسیده
pensionable
U
وقت بازنشستگی رسیده
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
elvis has left the building
<idiom>
U
[نمایش به اتمام رسیده]
ripen
U
رسیده کردن یاشدن
ripened
U
رسیده کردن یاشدن
ripening
U
رسیده کردن یاشدن
grown
U
رسیده جوانه زده
antemortem
U
مرگ زود رسیده
inwards
U
واردات کالای رسیده
bequest
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
confirmation
U
تایید ازاطلاعات رسیده
bequests
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
intersection point
U
نقطه بهم رسیده
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
testimonials
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
a la carte
U
جداجدا سفارش داده شده.
paprica
U
میوه رسیده فلفل قرمز
patentee
U
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
i am nat my last shifts
U
کارد به استخوانم رسیده است
syngraph
U
تنظیم کنندگان رسیده باشد
paprika
U
میوه رسیده فلفل قرمز
he is up a gum tree
U
کاردبه استخوانش رسیده است
the story is at an end
U
استان به پایان رسیده است
he has been put to his trumps
U
کاردبه استخوانش رسیده است
feed water
U
اب رسیده به دیگ بخار ناو
if i had brains
<idiom>
U
اگر عقلم رسیده بود
it is time i was going
U
وقت رفتن من رسیده است
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
it was at its height
U
به منتهای درجه رسیده بود
it is high time to go
U
وقت رفتن رسیده است
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
U
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
the bill has come to maturity
U
وعده پرداخت برات رسیده است
Has a letter arrived for me?
U
آیا برای من نامه ای رسیده است؟
heirloom
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
upstarts
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
the bill of has come to mature
U
وعده پرداخت برات رسیده است
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
upstart
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
backtell
U
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
heirlooms
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
I have just received your letter.
U
کاغذت تازه به دستم رسیده است
things have come to a pretty pass
U
کار بجای باریک رسیده است
haricots
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
irreducibility
U
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
haricot
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
Recent search history
Forum search
2
off-season
2
purchase off the registry
2
purchase off the registry
1
recreationist
1
i was in the middle of a thick law book
0
عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com